96/2/4 تولد 4 ماهگیت .گلپسرم خودش پستونکشو دستش میگرفت و میزاشت دهنش ... نویسنده : مهسا 1:00 26 خرداد 1396 72 0 0 ادامه مطلب
96/1/29 عمو پیام و مادرشون و پانی عزیز اومده بودن دیدن تو . وقتی رفتی بغل پانی بقدری خوشحال شدی که فقط میخندیدی ... نویسنده : مهسا 0:55 26 خرداد 1396 77 0 0 ادامه مطلب
96/1/21 برده بودمت دکتر خواب بودی ولی به قدری شیرین تو خواب میخندیدی که خانم دکتر دلش نمیومد از خواب بیدارت کنه ... نویسنده : مهسا 0:50 26 خرداد 1396 59 0 0 ادامه مطلب
96/1/11 اولین باری بود که تونستی جغجغه و عروسکات رو دستت بگیری و دیگه ما میگفتم owww تو هم میگفتی لباتو غنچه میکردی و میگفتی او ... نویسنده : مهسا 0:40 26 خرداد 1396 60 0 0 ادامه مطلب
95/12/30 روز تحویل سال 96 خونه مامان سیما بودیم تحویل سال ساعت 13:13 بود بابا ابراهیم با یه دست از زیر تو رو گرفت کنار سفره هفت سین عکس انداخت انگار استادی رو میز و چچسبیدی به دیوار ... نویسنده : مهسا 0:01 26 خرداد 1396 62 0 0 ادامه مطلب