آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

97/5/23

نمکدون من تا باهات آروم حرف میزنم تو هم بلافاصله تو هم آروم حرف میزنی جیگر مامانی هروقت دستشویی میکنی خودت میری پوشاکتو بر میداری یعنی بیا منو عوض کن تازه قشنگ مامان یاد گرفتی هرکاری میکنی مثلا میشینی عین آدم بزرگا میگی آها
24 مرداد 1397

97/5/22

امروز بردمت مهد کودک تو کوچمون رو برات ببینم تا رسیدیم کلی ذوق کردی بازی کردی تازه بدون من خودت رفتی سر کلاسها با بچه ها بازی کردی ظهر اومدیم خونه مامان زهرا تو خوابیدی و من رفتم بیرون کار داشتم 34 ساعت هم طول کشید همش نگران بودم تو بیدار میشی غریبی میکنی من نیستم گریه میکنی اومدم دیدم انقدر آقایی که کلی بازی کردی اصلا غریبی نکردی اذیت نکردی منم برات یه کادوی خوشگل خریدم سوارش شدی تازه میرفتی روش وای میستادی ...
24 مرداد 1397

97/5/22

یاد گرفتی میگی مامسا عشق منی تو بهت میگم آرسین میگی بئه بعد سریع به من میگی مامان که منم بگم بله قشنگ میگی بابایی . بهت میگم بخواب شروع میکنی خر خر کردن ...
24 مرداد 1397

97/5/21

مامانی امروز با مقوا سکه درست کردم که بندازی تو قلک اولش برات سخت بو ولی انقدر تلاش کردی یاد بگیری خودت تنهایی قلک رو برمیداری میری یواشکی تمرین میکنی سکه رو بندازی تو قلک در عرض یک روز راهشو پیدا کردی آخه انقدر بلا و زرنگی که سکه هایی که تا شده نمیتونی بندازی تو قلک با دهنت خیس میکنی میندازی اون تو زندگیم تو زبلک منی ...
24 مرداد 1397

97/5/15

عشق مامانی هر دفعه کار خرابی میکنی شیطونی میکنی خودت سریع انگشتتو تکون میدی میگی نه نه نه نه  قربونت برم که همه چیز رو ازمون زود یاد میگیری
24 مرداد 1397

97/5/11

من بیسکویت میزدم تو چایی میخورم تو هم سریع یاد گرفتی تا بهت بیسکوئیت میدم میزنی تو چایی میخوری
17 مرداد 1397

97/5/1

مامانی رفتیم خیابان گذرنامه کلی برات لباسهای قشنگ خریدیم کلاه هم برات خریدیم با لباسهای قشنگت تو کوچه بدو بدو میکنی 3 تا خونه بعد از ما یه ستونه که بالاش چراغ داره عشق اینو داری که بری دم ستون بغلش کنی ...
17 مرداد 1397

97/5/5

امروز برات یه صندلی قشنگ خریدم میشینی روش کارتن میبینی کلی هم از صندلی میری بالا میای پایین از رو صندلی میپری رو مبل ...
17 مرداد 1397

97/5/9

وقتی شیشه میخوری پاهاتو میندازی رو هم عاشقت میشم چایی پونه برات دم میکنم میری بالشتتو بر میداری میری رو تخت تنها برا خودت میخوابی پاهاتو رو پاهات میندازی شیشه میخوری ...
17 مرداد 1397

97/4/28

گوشی منو برمیداری من دوربینش رو میارم کلی از خودت عکس میندازی غش غش هم میخندی ...
17 مرداد 1397