97/9/22
امشب اومدیم خونه عمو آرش مهمونی کلی مهمون داشتن صدای آنگ که بود رفته بودی وسط دست میزدی میگفتی دست دست تازه آخر شب رفتی تو بغل یه خاوم خوشگل میگفتی شکمم رو بمال تازه دستش رو میبردی رو شکمت که کجاها رو بالی تو خلی جیگریا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی