97/7/25
مامانی جونم میری رو میز بعد از رو اون میری رو عسلی بعد میری روی ظرف میوه خوری از رو اون بپری روی میز ناهار خوری کلا دیگه آتیش میسوزونی هرچی جمع میکنم دیگه بدتر میکنی رو میز یه تشک سنگین گذاشتم به خیالم که نری رو میز قشنگ تشک رو میندازی پایین بدو بدو میری .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی