97/3/16
امروز رفتیم لب سد تو جیغ میزدی بری تو اب آخر سر نشستی زمین فقط خاک بازی کردی کل سر و هیکلت خاکی شد بعد یادت مونده بود که 1 ماه پیش گیلان بودیم سنگ مینداختی تو رودخونه بدو بدو یه سنگ برداشتی بردی انداختی تو سد تو باهوشک منی خلاصه میخواستیم از سد بیایم خونه کلی جیغ و داد و گریه کردی که نریم فکر کنم کلی خوش گذرونده بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی