آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

1402/9/20

امروز خونه بابا ابراهیم تولد مونا جون بود برای مونا روی کادوش نوشتی مونا دوستت دارم . قشنگ من تو خیلی بچه کوچیک دوست داری یه دختر بچه ناز اونجا بود همش بقلش میکنی تازه به نیما گفتی به مامان و بابام بگو برا من یه خواهر یا برادر بیارن ...
23 دی 1402

1402/9/15

امروز روز حسابداره با من اومدی کاخ گلستان جشن روز حسابدار بود میکروفون روشن کردی میگی سلام خوبید روزتون مبارک تازه تو جلسه پرسیدن کی دوست داره معاون بشه تو دستت بردی بالا بعد با مترو با هم برگشتیم خونه مارشمال خوشگل خریدیم تو راه هم انقدر خسته بودی گل تو دستت تو تاکسی خوابت برد ...
23 دی 1402

1402/9/14

امروز تولد منه مامان سیماینا هم خونه ما هستن من رو سوپراز کردی برام کیک گرفتید انقدر مهربونی به بابایی میگی مامانم حقش بود کادوی خوب بهش بدیم ...
23 دی 1402

1402/9/5

امروز برای عمه سارا نوشتی سارا دوست دارم کلی عمه سارا کیف کرد
6 آذر 1402

1402/9/4

کم کم کلمات رو داری یاد میگیری حروف ت / ر/ س / د/ ا /ب/و یاد گرفتی برا من قلب درست کردی روش نوشتی دوست دارم مادر قربون قشنگیت برم پسرم مهربونم مامان هم دوست داره عاشقته ...
6 آذر 1402

1402/9/3

امروز بیسکویت ستاره ای با خمیر نان درست کردی قالب ستاره زدی ...
6 آذر 1402

1402/8/30

امروز روز بدون کیف و کتاب هست بدون کیف اومدی مدرسه تو داخل کلاس صبحانه سالم دارید و رو زمین زیرانداز انداختین با دوستات دارید کیف میکنید ...
6 آذر 1402