آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

96/4/10

بابا یاسر تورو گذاشت تو یخچال کلی تعجب کردی 😦😦😦😘😘😘😘 ...
12 تير 1396

96/4/9

عصری ساعت 8 رفتیم پارک پ ردیسان کلی حال کردی فقط هروقت هوا تاریک میشه ساکت میشی انگار خوشت نمیاد از تاریکی  ...
12 تير 1396

96/4/8

واکسن 6 ماهگیتو زدی همه ما رو ترسونده بودن که خیلی واکسن سنگینیه ولی پسرم تو انقدر قوی هستی که اصلا اذیت نشدی با اینکه کلی استامینوفن خورده بودی شبش ساعت 1 و نیم بیدار شدی دایی علینا خونمون بودن بعد از رفتن اونا تا ساعت 3 بیدار بودی شارژه شارژ میخندیدی انگار نه انگار واکسن زدی قربونت برم آخه تو شاهزاده ای و قدرتمند
12 تير 1396

96/4/5

دومین مدل غذا رو شروع کردی به خوردن که فرنی بود به نظرم خوشت اومد اولش خیلی ارتباط برقرار نکردی ولی بعد از خوردن 2 قاشق خوشت اومد نوش جونت بشه شاهزاده من
7 تير 1396

96/4/4

تولد 6 ماهگیت رو خونه مامان سیما جشن گرفتیم چقدر زود 6 ماهت تموم شد دوستت داریم مامانی من و بابا یاسر هرکاری میکنیم برا خوشحال شدن تو هر ماه تولدت یه تم خاصی مد نظرمونه این دفعه گفتیم طرح باب اسفنجی باشه و لباسات زرد و. نارنجی ...
7 تير 1396

96/4/4

مامان زهرا همش میگفت تلفن رو بزار کنار گوش ارسین باهاش حرف بزنم تو هم خوشت میومد عشق تلفن بودی هرکی زنگ میزد دلت میخواست گوشی رو بگیری از اون طرف خط قربون صدقت میرفتن تو هم کلی ذوق میکردب ...
2 تير 1396

96/4/1

یاد گرفتی تا گرسنت میشد و شیر میخواستی میگفتی آم aaammm نفس طلای مامان قربون اون هوشت برم هروقت شیر میخواستی بخوری بهت میگفتم aaammm برا همین بعد چند وقت تو هم یاد گرفتی گفتی با اینکه 6 ماهت تازه داشت تموم میشد هروقت چیزی هم میخواستی اشاره میکردی بعضی وقتا به پستونکت بعضی وقتا به شیشه شیرت نگاه میکردی هو هو میکردی من میفهمیدم چی میخوای دوستت دارم مامانی
2 تير 1396