آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

1402/5/16

امروز برای مدرسه رفتن واکسن زدی انقدر شجاعی که اصلا گریه نکردی ولی واکسنش کلا درد داره بعدش هم تب کردی هم دستت درد میکنه ...
3 مهر 1402

1402/5/4

امروز بخاطر عاشورا تو اداره ما مراسم عزاداری هست با خودم اوردمت اداره ...
3 مهر 1402

1402/4/30

با تفنگ بابایی کلی بازی کردی بابایی تیر گذاشت داخلش قشنگ نشونه گرفتی شلیک میکنی به قول خودت شات گان ظهر هم تو تشت آب کلی آب بازی کردی ...
22 مرداد 1402

1402/4/29

امروز اومدیم طالقان با خودت جوجه ات رو هم اوردی تو ماشین تو جعبه رو پات نگه داشتی که ببری بدی به کسیکه مرغ و خروس دارن به قول خودت پیش مامان و باباش کلی هم جوجه تو حیاط بازی کرد یدفعه اومدی گفتی یه گربه دیدم اون پشت بعدش ما هرچی گشتیم دیدیم جوجه نیست حالا واقعا نمیدونیم گربه خوردتش یا جوجه از خونه رفت بیرون  کلی غصه خوردی دنبالش میگردی میگی اصغر بابا کجایی امروز شاخه های درخت آلبالو رو که کنده شده بود رو تو باغچه کاشتی ...
22 مرداد 1402

1402/4/22

امشب بابا یاسر حالش بد شده اومدیم بیمارستان شما انقدر مهربونی کلا رو تخت بیمارستان کنار یاسر خوابیدی مواظب هم هستی به دستش که سرم وصله بدنت نخوره قربون اون مهربونیت برم من گفتم بیا ببرم برسونمت خونه بابایی میگی نه منو با اسنپ بفرست یاسر تنها نمونه تو بمون پیش بابا یاسر ...
22 مرداد 1402

1402/4/15

امروز تولد مانیا هست تو خونه بابا ابراهیم ، کلی میرقصی رقص ماکارنا و رقص چاقو / دوستای مانیا هم هستن ...
22 مرداد 1402