آرسینآرسین، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

آرسین حبیبی شاهزاده مامان و باباش

1402/9/30

امروز تو حیاط طالقان تبر برداشتی کلی چوب قطع کنی داس بر داشتی به بابایی کمک میکنی کار کشاورزی میکنی تو حیاط آتیش روشن کردیم بلال کباب کردیم برات ...
23 دی 1402

1402/9/29

امروز اومدیم طالقان ناهار رستوران عمو سعید که جای خیلی قشنگیه دعوت شدیم چون عمه سوده اومده ایران همگی رو دعوت کردن عمه سوده 24 آذر اومد ایران برات کواد کوپتر اورده ...
23 دی 1402

1402/9/20

امروز خونه بابا ابراهیم تولد مونا جون بود برای مونا روی کادوش نوشتی مونا دوستت دارم . قشنگ من تو خیلی بچه کوچیک دوست داری یه دختر بچه ناز اونجا بود همش بقلش میکنی تازه به نیما گفتی به مامان و بابام بگو برا من یه خواهر یا برادر بیارن ...
23 دی 1402

1402/9/15

امروز روز حسابداره با من اومدی کاخ گلستان جشن روز حسابدار بود میکروفون روشن کردی میگی سلام خوبید روزتون مبارک تازه تو جلسه پرسیدن کی دوست داره معاون بشه تو دستت بردی بالا بعد با مترو با هم برگشتیم خونه مارشمال خوشگل خریدیم تو راه هم انقدر خسته بودی گل تو دستت تو تاکسی خوابت برد ...
23 دی 1402

1402/9/14

امروز تولد منه مامان سیماینا هم خونه ما هستن من رو سوپراز کردی برام کیک گرفتید انقدر مهربونی به بابایی میگی مامانم حقش بود کادوی خوب بهش بدیم ...
23 دی 1402